آرتاکوانا

آرتاکوانا

حواسش نبود...!!

دوشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۱۶ ب.ظ

هم نشین نیلوفر های ابی..!!

غرق در افکارم..!!

نسیم هم در این میان میرقصید..!!

و موهایم را به چشمانم نشان میداد..!!

و من لبخند میزدم به نیلوفر هایی که عجیب در اعماق اب ریشه کرده اند..!!

و اب هم چنان بی حواس بود..!!


#نیلوفر ابی....به دلم نشست و دلم باخت به این صلابت..!!

قلمش میرقصید بر کاغذ  ابی رود..!

#باخت=عجیب شگفت زده شد و زبانش قاصر

                                       *    بشنویم     *

۹۴/۰۶/۰۲
مبهم الملوک

نظرات  (۷)

۰۲ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۲۴ عرفـــــ ـــان
واقعا من چرا از این متنا چیزی نمیفهمم ! :)
یه هوشِ ادبیی لازمه !
یا آدم باید عاشق باشه تا بفهمه !
نمیدونم ولی یه مشکلی دارم بالاخره !
پاسخ:
باید اروم اروم خوند  و باحوصله ..سالم هستی جوان
من شعر میگم و نثر.....همهی شاعرا عاشقن عایا؟؟ :)    والا بلا نه .
...اصن منو چه به این کارا  
هوش ادبیروخوب اومدین..که بنظرم شما دارید از نوشته ها تون معلومه. روون مینویسد  :)
به کاخ خوش اومدین  :)
۰۲ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۳۳ عرفـــــ ـــان
عه چه استقبالِ گرمی !
مرسی :)
پاسخ:
همه ی ادما لایق احترام هستند :)
این منطق مبهم الملوکه 
:)
این ترکیبی که گفتی نسیم موهاتو به چشمات نشون می‌داد عالی بود؛ حک کردمش روی مغزم، مرسی ^_^
پاسخ:
مرسی که خوندین :)
۰۲ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۴۸ ماهان هاشمی

و آب همچنان بی‏حواس بود ...!

بسیار زیبا! :)

پاسخ:
زیبا خوندین :)
به به عجب شعری :))
پاسخ:
به به عجب خواننده ی گلی :)
حواسش نیست!
پاسخ:
نیست..!!
۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۵۱ آقای سر به هوا ...
پاسخ:
قشنگی از خودتونه
چشم سر میزنم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">