آرتاکوانا

آرتاکوانا

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

آنقدر در خودم گم شده ام که جایی برای پیدا کردن تو نمی یابم
خودت پیدایم کن!
میدانی...... نیمه ای از من دیگر مال خودم نیست
فکر میکنم دارم محو می شوم
شاید روزی که برسی از من جز تکه هایی از آهن نمانده باشد
آن زمان می گویم 
کاش محور دنیایم خودم نبودم
شاید در شهر تو چراغ های بیشتری باشد
یا آدم هایی که راه نشانم دهند
من که هنوز در خودم حیرانم...

#معنی شعر در عنوان:

 به گنجشکانی که از چشم‎های تو

تا قلب من بال می‌گشایند...

غاده السمان
# چه این اشعار عرب....اینقدر عمیق اینقدر دلبر آخه


مبهم الملوک
۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۶:۵۴ ۱ نظر
هنوز مبهمم شاید بیشتر از قبل
مثل اینکه توی استخر با میل خودم هی برم توی عمق بشتر و بیشتر و بیشتر تا اونجایی که نفسم کم بیاد، همون لحظه یه حس رهایی هست که فقط به این فکر میکنی که به هوا برسی فقط برای رسیدن به یک چیز تلاش میکنی به هرجایی دست میکشی پاهات رو توی اب تکون میدی ک فقط بری بالا
یه وقتایی دلم میخواد ربات باشم....واقعا میگم
حداقلش اینه که میدونه داره چیکار میکنه و چی میخواد
یه وقتایی نمیدونم این خودمم یا دارم ادای خودم رو در میارم.
مثل یه معدن چی میمونم ک با اینکه میدونه جایی رو که کلنگ میزنه ریسک داره ممکنه روی سر خودش همه چی اوار شه ولی ادامه میده هی میگه بزار اینم امتحان کنم

#دردانه جانم سرت سلامت باشه
مبهم الملوک
۰۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۰۸ ۱ نظر