میخوام یه چیزی رو باهاتون درمیون بزارم.....درمورد خودم...درمورد نیتی که دارم
دوست دارم این یه عهد باشه برای من...که شماها شاهدین
من تلاش خودمو میکنم.....بیشتر از قبل و قبل ها....شاید یه سری کار ها رو که میدونم و همتون میدونید که خوبه رو درست انجام ندم..چون فکر میکنم..دارم سواستفاده میکنم...نمیدونم شاید یکی از دلیلاش این باشه...شاید گاهی فکر کنم که
ادم بدیم...شاید گاهی و البته بیشتر اوقات بشم لنز دوربینی که از جهتی نگام میکنه که من نمیبینم....خودمو ...رفتارامو...بسنجم و بشم چیزی که دوست دارم و میپسندم و صد البته درست باشه.....من تا الان خودم بودم و خواهم بود....گاهی شاید سکوتم رو بزارن پای غرور....و شایدم خود غروره...یا شایدم اون فرد اینطور حس میکنه.....تا الان سعی کردم نشم ادم بده
تا الان سعی کردم نشم اخموهه ...و از دیوار ادم ها
چیزی که میخوام بگم اینه....من همین جا توی همین کاخ ....قسم میخورم...که تلاشمو میکنم ....و خودم خواهم بود....و نهایت تلاشم رو می کنم که مردم ...شادتر باشن ...کمتر درد بکشن ...و قسم میخورم که نهایت تلاشم رو میکنم که لبخند رو راهی خونه هاشون میکنم ......و همون لبخنده برای من همه چیزه ...همه چیز..!!
و قسم میخورم که تمام تلاشمو بکنم...و هیچ وقت جایگاه ی یک انسان رو با هیچ چیز عوض نکنم.....و از تمام وجودم از خدا میخوام کمکم کنه..و اون چیزی که صلاح منه و اون چیزی که باعث میشه بتونم ذره ای باعث کمتر اشک ریختن ها از چیز هایی که شاید تمام عمرمون درموردشون شنیدیم بشم...و من به تمام قدرت تو ایمان دارم..!
و قسم میخورم که هیچ وقت عوض نشم....من همونیم که دیروز هااا بوده و امروز هاااا هست....من نسیم گذرم....فقط گاه گاهی سرد و گرم میشوم....ولی هنوز همون نوازشی هستم که برگ را دیدار هرروز من ست .... :)
# مرا میل گذر از مه الودی ست که اینده را پر کرده.....مه الودم..!! بگذار بگذرم...!!..میدانی گرچه گفته ام به تو خبر امدم را....اگر خواهی بمانی سرپناهی نخواهی داشت....گرچه میدانم هر قدمم نوای تو هست.... ادم ها که کنار نمی ایند....من و توکه می توانیم ..نه؟...گذر من از تو یعنی برداشت گندم از مزرعه ی گذر هایم.......!
#بوس بوس خدا جون... :)