آرتاکوانا

آرتاکوانا

*لبخند های بی دلیل من*

يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۲۵ ق.ظ
بعضی اهنگ ها رو هر چقدرم گوش کنی خسته نمیشی
اهنگ ها بسته به اینکه اولین بار تو چه موقعیتی گوشش دادی ...یادت میمونن ...و هر موقع گوشش میدی انگار مرور میکنی لحظه های رو که گذشته
یا موقع پیاده روی اهنگ یکی از هزار ماشین بوده
مثلا گل افتابگردون گروه سون مال دوران بچگی من بود....هنوزم عاشق این اهنگم نمیدونم اسمش دقیق همینه یا نه ...ولی وقتی به بچگیم فک میکنم این اهنگ حتما تو ذهنم میچرخه و میچرخه....
ولی گل افتاب گردون تو متن اهنگ هست
این اهنگ برام یاداور جشن تولد من خواهرمه چون دوتامون مرداد به دنیا اومدیم
نمیدونم چی شد...که باهم گرفتیم ...تک تک لحظه هاشو یادم میاد.....تک تک مهمونا.....کیک مون رو که مامانم پخته بود....خیلیم بهم چسبید   :دی
بیشتر اهنگ ها  اینجوری تو ذهنم ثبت میشن......حتی بعضی ادم ها با دیدنشون ملودی یه اهنگ اشنا نا خوداگاه تو ذهنم پخش میشه
بعضی اوقات فکر میکنم اگه تو مغز منم یه شهر بود.....خیلی جالب میشد.........یه شهر مبهم...خیابوناش سنگ فرشن....اونم با رنگ های مختلف....شاید اسم هر خیابون و میدونش ..یه حس ادم باشه.....و متناسب با اون حس طراحی شده باشه....مثلا شادی....خشم...تنهایی.....اون حسایی که بی دلیل خوشحالی مثل اینه که شادی زیر پوستته......احساساتی......اروم بودن....
شاید نمیشه اسمشو حس گذاشت .....بهتره بگم رفتارهایی که از خودت نشون میدی در روزمرگی های عمرت ....در تمام لحظه هایی که زمینی هستی
مثلا یه رفتار هایی که ناشی از عصبانیته میدونش تیره رنگه ..اگرم کسی اونجا ساکن باشه.بعد از یه مدت جابه جا میشه میره به جاهایی که دیگه تنها نباشه......اخه اون تنهایی رو فهمیده....منظورم از تنها ..تنهای تنهاست..فقط خودشو خداش...همش به خاطر اینه که منطق خونش کم شده.....دل خیلیا رو با فریاد و خشمش شکونده و رفته............

دوست دارم ......مرکز شهرم  دایره ای شکل باشه و متصل به تمامی رفتار های ناشی از احساسات و مهم ترینش......منطق باشه
بنظرم...منطق و منطقی بودن چیزیه که همه جا جواب میده و مخالف صددرصد لجبازیه

بیاید خوب زندگی کنیم.......امیدوارم همیشه سلول هایی که خوشی های بی دلیل رو تولید میکنند ... فعال باشن
در مورد شهرمم بیشتر مینویسم.......     :دی

راستی این اهنگ هم ..منو یاد کویر و سکوتش....و غروب زیباش میندازه
هوا هم خیلی خنک بود .......دوتا شیشه های جلو پایین بودن
منو پدر عزیز بودیم ......من صدا اهنگ رو تا اخر زیاد کرده بودم....( کیف میده ) 


                      ......میرقصیدن موهایم در دست باد.......
                  .....چشم هایم را میبستم و به هیچ فکر میکردم......
                   .....ناخواگاه ست لبخند های بی دلیل من........


                                   *  می رقصد زندگی *
                        

۹۴/۰۵/۱۱
مبهم الملوک

نظرات  (۳)

۱۱ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۵ سامانه افزایش بازدید

بازدید کنید = بازدید کننده دریافت کنید

سامانه عی سی رنک : اولین سامانه رایگان افزایش بازدید ، پیج رنک گوگل و رتبه آلکسا

جهت کسب اطلاعات بیشتر و یا عضویت به

http://ec01.ir

مراجعه کنید

همچنین با تبادل لینک هوشمند می توانید به طور رایگان

پیج رنک گوگل ، رتبه آلسکا و تعداد بازدید کنندگان خود را افزایش دهید

جهت تبادل لینک هوشمند به

http://links.ec01.ir

مراجعه کنید

پاسخ:
سامانه عزیز
بیییییی خیال
اینجا ادما اونجوری که فکر میکنی نیستن
اینجا ما برای دل خودمون مینویسیم
و اینکه حال های هم دیگه رو میخونیم
با هم ناراحت میشیم و باهم خوشحال
این چیزی که میگی صرفا یه عدده نه یه انسان و نه یه دل
می‌رقصد زندگی :)))

راستی سعی کن می رو با نیم فاصله به رقصد بچسبونی
با شیفت و کنترل و 2
این سه تا رو هم‌زمان بگیریدمیشه نیم‌فاصله
پاسخ:
اوکی مرسی عزیز:):):):)
سلام،ببین تو نوشته هات رو با رنگ مشکی مینویسی قالبتم سفیده
اینجوری وبت یکم بی روح میشه،به نظرم قالبت رو عوض کن و توی پستات کماکان عکس بذار
:))
پاسخ:
باشه حتما          ممنون از به فکر بودنت عزیز :):):):) :):):):)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">