مهمان های دوستداشتنی
مبهم بد شانس در بدترین موقعیت ممکن قرار داشت که یکهو از ان دسته مهمان های گوگولی که کلا در کارشان تماس قبل از حضور نیست ، سمت ما جلوس کرده و منی غرق در سرگیجه و بد خوابی های اخیر و خانه ای اندک شلخته را دیده در حالی لبخندی مضحک داشته ام .
از بحث مهمان حبیب خداست بگذریم ، به جان نوه های نداشته ام هیچ خبری ندارم که بخواهم پنهان کنم و عملا هیچ گونه نسبتی با اف بی ای ندارم، والاع
نکته اخلاقی:در مقابله با فامیل کم حرف باشیم، کافیه دوکلام حرف بزنی بعد یهو اون وسط یه چیزی میگی بعد طرف تا ته داستان رو در نیاره ول نمیکنه
مثل منه بدبخت که گفتم یه ماه پیش سه روز رفتم تهران :/
تبلت من هم فعلا جذابیتی برای دو فسقل مهمان نامبرده نداره ..یعنی هرچی بازی و عکس و اینا بود از دست تعداد اندک فسقل های روی مخ فامیل پاک کردم ، برای فسقل بزرگتره من سالوادر نیستم انگاری جذابیت بیشتری داره که با هر قهقه ی ناناسش من ده متر میپرم :/