آرتاکوانا

آرتاکوانا

خواب های عجیب یک روز

سه شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۵۳ ب.ظ
وقتی چشم هامو باز کردم از اون خونه بیرون اومده بودم با خودم گفتم این خیلی عجیبه دوباره چشم هامو بستم تا ادامه شو ببینم از بچگی همینطور بودم ادامه خواب هامو میدیدم توی هر کادری که میخواستم....شده دوهفته تمام هر شب ادامه خواب شب قبل رو ببینم ولی این بار این خواب برام خیلی عجیب بود...توی خونه یه خانواده ای بودم که فقط عکسشون رو پارسال دیده بودم و هیچ ارتباط خانوادگی نداریم اصلا یک بار هم هم دیگه  رو ندیدیم پس من چرا باید اونجا باشم?
حال و هواش فرق داشت من معمولا از این جور خواب ها نمیبینم بوی ادکلن را تاحالا هیچ وقت توی خواب هام نفهمیده ام یا دیدن چشم های خودم و خیلی چیزای دیگه...این از خواب بعد ازظهری که داشتم شبش هم یه خوابی دیدم مثل خفگی بود...مامانم با یکی دیگه که فکر کنم خالم بود برام یه مجسمه یا قلک دقیق نمیدونم خریده بود ( یا فکر کنم مال خودم بوده یا هدیه )وگذاشت بغل تختم.من ادامه ی و 
یا مخلوطی از خواب ظهر رو میدیدم در حالی که یادم میاد زیر تخت قایم شده بودم که دیده نشم بعد میام بیرون چون حالم بهم میخوره بعد بک میگیرم از دهنم خون میاد
 بعد میفهمیم اب نباته...در حالی که من صدای دلفین میشنیدم که اطراف تختم ( توی خونه خودمون و در حالت عادی بود )البته فقط سرش و من قدرت صدا زدن و کمک 
خواستن نداشتم ( افتضاح بود! افتضاح! ) وقتی که بابام اومد بالای سرم که بیدارم 
کنه گفتم بابا چیزی بغل تختمه..ازم دورش کن? بابا گفت:چی?هیچی نیست بابا :) 
ولی صداش هنوز توی گوشم بود.
#نیاز بود که ثبت بشه.....وگرنه مثل یه دریای وارونه ست

۹۵/۰۲/۲۱
مبهم الملوک

نظرات  (۷)

وای چقدر این خواب ها بد هستن..آدم دلش نمیخواد بخوابه اصن :|
پاسخ:
خیلی عجیبن اونم بعد از مدتی که درست و حسابی خواب ندیدم
من اون قسمتی که میرم دراز میکشم و وبلاگ میخونم رو خیلی دوست دوست دارم ولی خوابایی عجیب این جوری و بی دلیل و گنگ یکم ذهنمو درگیر میکنه ولی اون صدا نرسیدنه خیلی بد بود صدام بازتاب داشت توی بدن خودم :/

:):)
ایشالا که خیره مبهم جان؛ حداقل برای من خوابایی که همراه با جزئیات زیاد بودن، خیر بودن...
پاسخ:
انشاالله :)
بدبختی اینجاست کلا من با جزییات خواب میبینم ....ولی امیدوارم این حس تو برای منم همینطور خیر باشه :-)
شما شام سنگین زدی:دی
پاسخ:
فکر کنم  :) ولی برای دومی حساب میشه  که به نوع خودش افتضاح بود
برای اولیه هم برقا رفتن و کولر ها خاموش و من هم گرمایی
ولی چرا اینقد عجیب ناک بودن :/ و همچنین خفه ناک :/
یه خواب که استثنا یی برای تمام عقاید و حرفام بود....یعنی شاید به خاطر اینا باشه؟و ساده حل بشه 

خواب های عجیب غریب:)
پاسخ:
دارای شاخ و هوهوی پس زمینه
خریداریم!( حتی یه تیکه صدای یه اقایی هم از تو کوچه میومد که ذکر دمپایی کهنه و...داشت )
:):)
#مثلا یه شغلی باشه به عنوان خریدار خواب یا نگهدارنده خواب یا یه جایی مثلا 
جای جالبی میشد..و رفتن بهش دل و جرئت میطلبید...و البته کلیم هیجان داشت...فک کن مثلا کل بچه های بلاگ باهم میرفتن اونجا.. =)
خوابای بد از ظهر فک نمیکنم تعبیر داشته باشن ... در هر صورت خیره ان شاءالله.
پاسخ:
خواهر من در زمینه شانس کلا هویجم :)
قربونت :)
انشاالله 
۲۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۲۴ آقای سر به هوا ...
واییی من اینقدر از این خوابها میبینم که واسه کسی تعریف نمیکنم :دی
واسه منم اتفاق افتاده که بخوابم تا دوباره بقیه اش رو ببینم ولی ... :(
پاسخ:
من معمولا  کلیت خواب یادم میموند به خاطر همین فقط میگفتم خواب بد دیدم ولی جزئیات اینا تا همین الان با کیفیت بالا توی ذهنمه .....یادش بخیر بچگی یه سریالایی میدیدم( تو خواب ) بعد تابستونا جوری میخوابیدم که انگار کوه کندم تا ناهار بعد وقتیم بیدارم میکردن همونجور چشم بسته میگفتم ببین من دیروز 5 ساعت دوچرخه سواری کردم الانم میخوام بقیه خوابمو ببینم ( اصن اعصابم نداشتم ) مورد بوده بلند شدم ناهار خوردم تلپ! دوباره گرفتم خوابیدم بقیه خوابمو ببینم  :)
مال شما چطوری بوده مگه که :( ؟  انشاالله که اتفاق بدی نیافتاده باشه ( حتی تو خواب چون وحشتناک تره )

خیر باشه ایشالا
پاسخ:
انشاالله
میدونی گندم
 امروز هم یه خواب دیگه دیدم که عجیب تر بود...دردی که حس کرده بودم هنوز هم حس میکنم :(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">