شهر زیر پایم ست.....!
شهر زیر پایم ست..............و من به هبچ فکر میکنم
دنیاهم زیر پایم باشد............ باز به هیچ فکر میکنم
انقدر غرق این دنیا شده ام......که وقتی از بالا مینگرم
جز هیچ ،،چیزی را برای فکر کردن پیدا نمی کنم
شاید هیچ هم دنیایی دارد برای خودش.........که من دنیایش را ندیده ام
فقط خیال می کنم و خیال..........خیالم ست که باور هایم را می سازد
چه واقعی وچه غیر واقعی
فقط این را می دانم و تجربه کرده ام.........که در ثانیه می توان دید را تغییر داد
می توان به جای اخم و داد..........لبخند زد و شاد بود
شادی دنیا به دید من و توست.........اری بهبودی دنیا در دست من و توست
اگر باور هایم را تغییر دهم
شاید قدر بدانم......عینک های رنگی ای که به چشم می زنم
#وقتی می گویم هیچ
منظورم بی ارزشی و تباهی عمر نیست
منظورم تغییر دیده........مثل تفاوت دید بین فردی که داخل گوده و فردی که تنها نظارگره
مطمئن باش...!! وقتی تو اوج می گیری
افرادی هستند که تو را کوچک می بینندو حقیر!
ولی تو انقدر وسعت دیدت زیاد شده
که هر لحظه ایمان بیشتری پیدا می کنی به باور های وجودت
#اینکه من هی پنج یا شش تا نقطه پشت سرهم میذارم به خاطر اینه که احساس میکنم اینجوری مفهموم شعرام بهتر رسونده میشه شما بزارید
پای یه شاعر دیوونه که وقتی مینویسه هیچی نمیفهمه از اطرافش
اینم بگم که دیوونه صفت بدی نیست شاید در اجتماع اونم به خاطر یه سری ادم هایی که فقط دوس دارن حرف بزنن باشه ولی منطق من اینو نمیگه تو پست (می خواهم خودم باشم....خالص) توضیح دادم
#شاد باشید