آرتاکوانا

آرتاکوانا

اینقدر زود?

دوشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۱۵ ب.ظ
از قالی روی دیوار همسایه
از گرمای زیاد هوا
از کولر خواستن ها
از عطر نرگس باغ خونمون
از اجیلای مغازه ها
از دغدغه های خونه تکونی
از شلوغی این مردم
از این همه ذوق میشه فهمید عید اومده
ولی من چرا هنوز دارم
به لیوان گل گاو زبونم نگاه می کنم?


۹۴/۱۲/۰۳
مبهم الملوک

نظرات  (۶)

و منم هنوز خیره به مانیتورم؛ همون گل گاو زبون رو هم دم دستم ندارم :|
پاسخ:
حس عجیبه 
نه میشه گفت بده و نه میشه گقت خوب
ولی توی اون چهار ضلعی کلی خاطره ست
نه؟!
بلند شو
بوش میاد :-)
پاسخ:
احتمالا یه صحبت خصوصی با جناب زمان تو قیامت داشته باشم
والاععع  خیلی لجبازه و بسیاااار پیفول 
عرض میکردم 
عاقا بلند هم شدم و لی کمرم از کلام خانه تکانی مادر خم شد!  :)
ولی از انجایی که پرو هستیم ( ی با فتحه لطفا )
مشتی بر دهان جناب زمان زده و به او لبخند میزنیم و شوکولات میدهیم 
که برایمان زیبا بگذرد ومتعادل
ماهم بتوانیم خانه تکانی کنیم و اخر نو و چهاری یه خوش دلی داشته باشیم
لذا اینکه یک ماه هم یک ماه هست
ایکون مبهم خیره در چشم های اتاقش 
دم عیدی شنگول احوال باشید اون بامبو خوشگلا هم انشاالله نصیب شما بشه :)
تو بازار وکیل شیراز رسما اول بهاره!!! :)
پاسخ:
وای گندم خیلی دوست دارم شیراز رو کامل کامل بگردم مخصوصا جاهای تاریخیش 
معماری قدیمی شیراز هم خیلی خوبه ..کلا از شخصیت کریم خان خوشم میاد کیف میکنم از دیدن خشت خشت قدم هاشون از کاخ و بازار و مسجد و باغ هاشون 
:):):)
اخ که کلی حس خوب گرفتم از کامنتت :)
مرسی

اصلا حوصله عید رو ندارم

حوصله اینکه 13 روز خونه بودن روندارم حوصله 13 روز بیکاری رو ندارم از الان گریه ام گرفته

اصلا عید خوب نیست



پاسخ:
با وجود اینکه منم از تعطیلی زیاد بدم میاد ولی میدونی 
میشه این 13 روز رو خوب گذرون 
میشه کارای جدید کرد
بیا این 13 روز رو اونجور که دلمون میخواد و برامون خوبه بگذرونیم ..موافقی؟ :)
من عاشق ظرف شستنا  توی شبایی ام که کلی مهمان داشته باشیم ...عید  هفته ی اولش این مدلیه بیشتر
ارامش دوستداشتنیه ..خیلی کوتاهه ولی شیرینه :)
راستی رضوان جان به کاخ من خوش اومدی :)
ان هم که نه سردردم را دواست
و
نه غصه هایم را درمان....
پاسخ:
راه درمان را باید در خود جست 
نه در دیده
میدانی 
غم ها پیشی هستند برای نوای شیرین تر از عسل
نباشند!
عسل را نمی فهمیم 
اگر سنگی جلوی موج دریا نبود صدایش ، قدرتش، ارامشش، را نمی فهمیدیم 
چه شن چه سنگ
چه غم چه درد
چه اشک چه آه
انقدر سخت هستند که جان ادم را له کنند
ولی نفس را نه
:)
دوست ندارم 95 بشه :(
من فقط اسفندو دوست دارم.. وقتی میاد انگار همه چیای قبلیو شسته و برده :)
پاسخ:
اصن نفهمیدم کی شد یهو اسفند ماه اومد 
اره ماه خیلی عجیبه اولش یه جوریه همه مردم رو اسلو مونشنه بعد نزدیک نیمه هاش میشیم همه تندی تندی میشن دیوارا پر قالی میشن ..بازار هم پر ماهی و سبزه و خلاصه کلیییی حال و هوای عید میاد
ولی میشه 95 با 365 روز که معلوم نیست چی میشه ..و مسولیت  
ها زیاد میشه...بعضی تصمیم ها باید گرفته بشه
ولی من تو قیامت با جناب زمان یه صحبتی خواهم داشت بوخودا 
ار بس هوله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">