برق گرفتگی+طفولیت
دیدین اینایی که برق میگیرشون یا چوب میخوره تو سرشون عوض میشن
عجیب میشن
من از همون بچگی یه نیرو هایی توخودم حس میکردم
الان یه هفته ست منو برق گرفته
یعنی میخواستم برم روشویی؟ حمام؟ دستشویی؟ گلاب به روتون؟ تمامی موارد؟
که مسواک بزنم
همزمان دستگیره در رو اوردم پایین و کلید چراغ رو زدم
یا علییییییییی
چشمتون روز بد نبینه
آی تو دلم بندری میزدن آی میزدن
دستمم برنمیداشتم که های میگفتم ماااامااان
خلاصه دیگه اومدن جدام کردن
الان یک عدد برق گرفته ی توهمی هستم خدمتتون
به نظرتون یعنی نمیشه یکی از همون نیرو های دوران فسقلیم فعال شه حالااا
واقعا چرا با روح و روان ادم بازی میکنن
مبهم برق گرفته با موهای سیخ سیخی
*
*
*
الانا که فکر میکنم میبینم طفولیت ابهت بیشتری داشتمااااا
افتخاراتم اینه تا 7 یا 8 سالگی رقاص فامیل بودم
میمودن دنبالم حتییییی
یعنی هرچی عروسی اون موقع بود تو فامیل ما
رقص چاقوش با من بوده ...فیلمم رو من بوده اصن فک کنم فیلم برداره کلا ول کن من نبود بااابااااا عروس و دوماد یه طرف دیگه ان
الان که میبینم کلا فیلم های بچگی هام از ضبط فیلم در مورد سفر نامه یعنی مینشستم جلو دوربین از دمای اون شهر میگفتم تا اینکه کجاییم کجا میریم کی چیکار میکنه ...با اجازتون پیام بازرگانی هم داشتم
فیلم تبلیغ انواع محصولات به ویژه خوراکی ...مخصوصا بستنی
کلا بستنی خور بودماااا
بستنی های بقیه هم میخوردم البته به صورت کاملا پنهانی
بستنی بابام هم همیشه مال من بود ...آی کیف میکردم
تازه یه رگم دارم ...رگ ریپیتی شپلونگی الملوکی
یه سری فیلم و برنامه کودک بودن که من شونپخت بار تاکید میکنم شونپخت بار میدیدمشون
و هر بار ذوق میکردم .....روایت داریم کل خانواده دیالوگ هاشو حفظ بودن :)
یه همچین بچه ای بودم من
# به این جور متن ها میگن ترکیدگی خاطره و هدف مرتب کردن کاخ ذهن شخص شخیص مبهم الملوک می باشندی
دو نقطه دیییییی