آرتاکوانا

آرتاکوانا

انگشت دردمند من...!!

چهارشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۰۴ ب.ظ

عینک دودی ام در دستانم ست و سعی در بستن بند کفش هایم دارم

در اتوبوسی که هیچکس رو به رویم نیست تا چند دقیقه باچشمانش ازمن عکس برداری کند...فرقی هم برایش ندارد که چطور لباس پوشیده باشی..!

گاهی صبرم تمام میشودو با چشمانم انچنان نگاهش میکنم تا عکس برداریش را تمام کند..!

من........سعی در بستن بند کفش هایم داشتم سوزشی در انگشتم حس کردم و صدای error مغزم را شنیدم

.......پوست انگشتم بین دسته ی عینک دودیم زار میزد..!

و من نگاه میکردم انگشت درد دیده ام را که از شدت ناراحتی....صورتش بدجور قرمز شده بود....و مدام اشک میریخت

و رنج را میدید از عینکی که هیچ انتظارش را نداشت....!

آها انگشت درد مند من.......!!



#مکان نوشتن متن.........اتوبوس و پیش به سوی خرید

#پست ربطی به احساس من نداره ربط به دید من داره


۹۴/۰۵/۲۸
مبهم الملوک

نظرات  (۳)

۲۸ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۰ ماهان هاشمی
می‏دونم اصلا یه همچین توقعی از عینک دودی‏تون نداشتید! :)))
پاسخ:
افکار انگشتم رو کاغذ اومد...انتظار نداشت
کاش ادما اینجور نباشن
#اشک انگشتم رو با چسب زخم پاک کردم
#:)
من اعتراض دارم عینک آفتابی به این خوبی :)))
پاسخ:
اره عینک افتابی برای چشامم خوبه
ولی انگشتم دلخوره 

#من نمیگم بده ......من مثال زدم..هر فرد این داستان رو میتونه یه چیزی برای خودش تعبیر کنه کافیه دیدمون رو تغییر بدیم .....جا به جا کردن وسایل دنیا کار سختی نیست :)
عینک دودی دوست دارم ولی خیلی شده استفاده کنم
پاسخ:
منم عینک دودی رو دوس دارم 

#اگر به جای خیلی چیزای این داستان چیزی قرار بدین که تو فکرتونه .....شاید برداشت جالبی داشته باشید  
#تغییر دید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">